چهارشنبه سوري سال 92
شب سرد را به آتش مي كشم به اميد روزهاي گرم و نيك امسال هم مثل هرسال چهار شنبه سوري رو مهمون ماماني بوديم ومثل هميشه بساط ترقه و فشفشه و .... جور بود و دايي رضا سنگ تموم گذاشته بود.مرد كوچولوي من پارسال خيلي كوچيك بود .حدودا8ماهه بود .فكر مي كردم امسال ديگه از آتيش و ترقه مي ترسه. ولي نه تنها نترسيد خودش داشت مي رفت از آتيش بپره و به پريدن ما مي خنديد. ...
نویسنده :
مامان آرتین
16:40